معنی فارسی grues
B2وحشتی غیر طبیعی یا ترسناک که باعث ترس و نگرانی میشود.
Frightening or gruesome elements that evoke fear.
- NOUN
example
معنی(example):
وحشتهای داستان برای کودکان بیش از حد ترسناک بودند.
مثال:
The grues of the story were too frightening for children.
معنی(example):
او وحشتهای کابوسهای خود را به تفصیل توصیف کرد.
مثال:
He described the grues of his nightmares in detail.
معنی فارسی کلمه grues
:
وحشتی غیر طبیعی یا ترسناک که باعث ترس و نگرانی میشود.