معنی فارسی guarantorship
B1ضمانت‌نامه، حالتی که در آن شخصی مسئولیت پرداخت بدهی فردی دیگر را بر عهده می‌گیرد.
The role of providing security or assurance for another party's obligations, typically in financial contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
او مسئولیت ضمانت وام دوستش را بر عهده گرفت.
مثال:
He took on the guarantorship for his friend's loan.
معنی(example):
بانک برای وام‌های بزرگ، ضمانت‌نامه نیاز دارد.
مثال:
The bank requires a guarantorship for significant loans.
معنی فارسی کلمه guarantorship
:
ضمانت‌نامه، حالتی که در آن شخصی مسئولیت پرداخت بدهی فردی دیگر را بر عهده می‌گیرد.
