معنی فارسی guestimated
B1واژهای غیررسمی برای تخمین زدن، مشابه با برآورد تقریبی.
An informal estimate, often used interchangeably with 'guesstimate'.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a guesstimate.
معنی(verb):
To make a guesstimate of a specific quantity.
example
معنی(example):
او برآورد تقریبی امتیاز نهایی بازی را انجام داد.
مثال:
He guestimated the final score of the game.
معنی(example):
آنها برآورد تقریبی کردند که چقدر زمان برای اتمام پروژه لازم است.
مثال:
They guestimated the time it would take to finish the project.
معنی فارسی کلمه guestimated
:
واژهای غیررسمی برای تخمین زدن، مشابه با برآورد تقریبی.