معنی فارسی guilelessly
B1به طور بیدغدغه و بدون فریبکاری؛ شخصی که با نیت پاک و بدون مخفیکاری عمل میکند.
Acting in a manner that is innocent and free from deceit.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به سادگی به همه اطرافیانش اعتماد کرد.
مثال:
She guilelessly trusted everyone around her.
معنی(example):
او به سادگی اشتباه خود را اعتراف کرد.
مثال:
He guilelessly admitted his mistake.
معنی فارسی کلمه guilelessly
:
به طور بیدغدغه و بدون فریبکاری؛ شخصی که با نیت پاک و بدون مخفیکاری عمل میکند.