معنی فارسی guimps

B1

لنگیدن، به ویژه زمانی که به خاطر درد یا آسیب، توانایی حرکت طبیعی را از دست می‌دهیم.

To exhibit a limp, particularly due to discomfort or injury.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسید که او بعد از پیچ خوردن مچ پایش ممکن است لنگ بزند.

مثال:

He looked like he might guimp after spraining his ankle.

معنی(example):

در مسابقه، او نمی‌خواست لنگ بزند اما فشار را احساس کرد.

مثال:

In the race, she didn’t want to guimp but felt the strain.

معنی فارسی کلمه guimps

: معنی guimps به فارسی

لنگیدن، به ویژه زمانی که به خاطر درد یا آسیب، توانایی حرکت طبیعی را از دست می‌دهیم.