معنی فارسی gulleyed
B1برجستگیهایی در زمین که به علت فرسایش خاک ایجاد میشود، بهویژه در اثر بارش بارانهای شدید.
Characterized by channels or grooves caused by erosion, especially from heavy rainfall.
- verb
verb
معنی(verb):
To flow noisily.
معنی(verb):
To wear away into a gully or gullies.
example
معنی(example):
چشمانداز به وسیله بارانهای شدید درهدار شده بود.
مثال:
The landscape was gulleyed by heavy rains.
معنی(example):
کشاورزان در کشت محصول در زمین درهدار مشکل داشتند.
مثال:
Farmers struggled to plant crops in the gulleyed field.
معنی فارسی کلمه gulleyed
:
برجستگیهایی در زمین که به علت فرسایش خاک ایجاد میشود، بهویژه در اثر بارش بارانهای شدید.