معنی فارسی gullying

B1

پدیده‌ای که در آن خاک به وسیله آب یا باد از سطح زمین جدا می‌شود و در نتیجه دره‌های کوچکی ایجاد می‌کند.

The act of causing or forming gullies through erosion.

verb
معنی(verb):

To flow noisily.

معنی(verb):

To wear away into a gully or gullies.

example
معنی(example):

آن‌ها نگران ایجاد دره در مزارع خود هستند.

مثال:

They are concerned about gullying in their fields.

معنی(example):

ایجاد دره می‌تواند به از دست دادن خاک و کاهش باروری منجر شود.

مثال:

Gullying can lead to soil loss and reduced fertility.

معنی فارسی کلمه gullying

: معنی gullying به فارسی

پدیده‌ای که در آن خاک به وسیله آب یا باد از سطح زمین جدا می‌شود و در نتیجه دره‌های کوچکی ایجاد می‌کند.