معنی فارسی gulpingly

B1

به صورت شناخته شده و نمایان از سختی در بلعیدن، معمولاً هنگام نوشیدن.

In a manner that indicates large, swift swallowing actions.

example
معنی(example):

او نوشیدنش را به صورت گلوگاهی در یک نوبت بلعید.

مثال:

He gulpingly swallowed his drink in one go.

معنی(example):

او به جوک خنده‌دار با صدای گلوگاهی خندید.

مثال:

She laughed gulpingly at the funny joke.

معنی فارسی کلمه gulpingly

: معنی gulpingly به فارسی

به صورت شناخته شده و نمایان از سختی در بلعیدن، معمولاً هنگام نوشیدن.