معنی فارسی gulpiest

B1

صفتی که به معنی گلوگاهی ترین است.

The superlative form of gulpy, indicating the highest degree.

example
معنی(example):

در طول پیک نیک، او در حال نوشیدن لیموناد، از همه بیشتر گلو می‌زد.

مثال:

During the picnic, she was the gulpiest of everyone while having lemonade.

معنی(example):

در این مسابقه، گلوگاهی بودن می‌تواند مزیت باشد.

مثال:

In this competition, being gulpiest might be an advantage.

معنی فارسی کلمه gulpiest

: معنی gulpiest به فارسی

صفتی که به معنی گلوگاهی ترین است.