معنی فارسی gulpy

B1

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده بلع بزرگ و سریع است، معمولاً در هنگام نوشیدن مایعات.

Describes a sound or manner of swallowing liquids quickly.

example
معنی(example):

او یک نوشیدنی به صورت گلوگاهی نوشید.

مثال:

He took a gulpy sip of his drink.

معنی(example):

سگ در حین نوشیدن آب صدای گلوگاهی تولید کرد.

مثال:

The dog made a gulpy sound while drinking water.

معنی فارسی کلمه gulpy

: معنی gulpy به فارسی

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده بلع بزرگ و سریع است، معمولاً در هنگام نوشیدن مایعات.