معنی فارسی gumboot
A2نوعی چکمه لاستیکی که معمولاً برای کارهای خارج از منزل و در شرایط مرطوب پوشیده میشود.
Rubber boots that protect the feet from wet or muddy conditions.
- noun
noun
معنی(noun):
A type of boot made of rubber.
معنی(noun):
A style of popular music traditionally associated with gold miners.
معنی(noun):
Generic black tea.
example
معنی(example):
من چکمههای گمبوت خود را برای راه رفتن در باران پوشیدم.
مثال:
I wore my gumboots to walk in the rain.
معنی(example):
گمبوتها برای ماهیگیری و گشتزنی در لجن مفید هستند.
مثال:
Gumboots are useful for fishing and muddy walks.
معنی فارسی کلمه gumboot
:
نوعی چکمه لاستیکی که معمولاً برای کارهای خارج از منزل و در شرایط مرطوب پوشیده میشود.