معنی فارسی gummiferous
B1گمیفر به گیاهانی اطلاق میشود که قادر به تولید مواد چسبناک هستند.
Having the quality of producing gum; gummy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی درختان گمیفر و رزینهای باارزشی تولید میکنند.
مثال:
Some trees are gummiferous and produce valuable resins.
معنی(example):
گیاهان گمیفر برای اقتصاد محلی بسیار مهم هستند.
مثال:
The gummiferous plants are crucial for the local economy.
معنی فارسی کلمه gummiferous
:
گمیفر به گیاهانی اطلاق میشود که قادر به تولید مواد چسبناک هستند.