معنی فارسی gumminess
B1چسبناکی، حالت چسبناک یا نرم و لطیف بودن چیزی.
The quality or state of being gummy or adhesive.
- NOUN
example
معنی(example):
چسبناکی آبنبات آن را برای کودکان بسیار جذاب کرد.
مثال:
The gumminess of the candy made it very appealing to children.
معنی(example):
شما میتوانید چسبناکی چسب را هنگام استفاده احساس کنید.
مثال:
You can feel the gumminess of the glue as you apply it.
معنی فارسی کلمه gumminess
:
چسبناکی، حالت چسبناک یا نرم و لطیف بودن چیزی.