معنی فارسی gummose

B1

گموز به شکلی است که دارای قوام چسبناک و نرم می‌باشد.

Having a gummy or resinous texture; sticky.

example
معنی(example):

نسخه گموز میوه نشان می‌دهد که آن رسیده است.

مثال:

The gummose texture of the fruit indicated it was ripe.

معنی(example):

بسیاری از گیاهان گموز می‌توانند در شرایط خشک رشد کنند.

مثال:

Many gummose plants can thrive in arid conditions.

معنی فارسی کلمه gummose

: معنی gummose به فارسی

گموز به شکلی است که دارای قوام چسبناک و نرم می‌باشد.