معنی فارسی gumptionless

B1

بدون اراده، بی‌عزم و شجاعت، به شخصی اطلاق می‌شود که تمایل به عمل و تصمیم‌گیری ندارد.

Lacking initiative or resourcefulness; without courage or enthusiasm.

example
معنی(example):

او در زمینه تصمیم‌گیری بدون اراده بود.

مثال:

He was gumptionless when it came to making decisions.

معنی(example):

نگرش بدون اراده او در کارش او را متوقف کرد.

مثال:

Her gumptionless attitude held her back in her career.

معنی فارسی کلمه gumptionless

: معنی gumptionless به فارسی

بدون اراده، بی‌عزم و شجاعت، به شخصی اطلاق می‌شود که تمایل به عمل و تصمیم‌گیری ندارد.