معنی فارسی gumshoing
B1گامزنی، به معنی پیگیری یا جستجو برای اطلاعات و سرنخها در یک پرونده است.
The act of investigating or searching for information, especially in a detective context.
- VERB
example
معنی(example):
بازپرس در حال گامزنی برای پیدا کردن سرنخهایی درباره پرونده است.
مثال:
The detective is gumshoing to find clues about the case.
معنی(example):
او شب را در حال گامزنی در اطراف شهر گذرانید و به دنبال پاسخها بود.
مثال:
He spent the evening gumshoing around the city, looking for answers.
معنی فارسی کلمه gumshoing
:
گامزنی، به معنی پیگیری یا جستجو برای اطلاعات و سرنخها در یک پرونده است.