معنی فارسی gunslinging
B1آدمی که با اسلحه به طور سریع و با مهارت تیراندازی میکند و اغلب در غرب وحشی یا داستانهای اکشن پیدا میشود.
The act or skill of shooting a gun, especially in a fast and skilled manner.
- OTHER
example
معنی(example):
این کابوی به خاطر مهارتهای تیراندازیاش معروف بود.
مثال:
The cowboy was famous for his gunslinging skills.
معنی(example):
در غرب وحشی، تیراندازی یک روش معمول برای حل و فصل اختلافات بود.
مثال:
In the Wild West, gunslinging was a common way to settle disputes.
معنی فارسی کلمه gunslinging
:
آدمی که با اسلحه به طور سریع و با مهارت تیراندازی میکند و اغلب در غرب وحشی یا داستانهای اکشن پیدا میشود.