معنی فارسی gunsmithery

B2

هنر و علم ساخت و تعمیر سلاح‌های گرم.

The craft of making and repairing firearms.

example
معنی(example):

او به مطالعه‌ی سلاح‌سازی پرداخت تا سلاح‌ها را تعمیر کند.

مثال:

He studied gunsmithery to repair firearms.

معنی(example):

موزه یک نمایشگاه در مورد تاریخ سلاح‌سازی داشت.

مثال:

The museum had an exhibit on the history of gunsmithery.

معنی فارسی کلمه gunsmithery

: معنی gunsmithery به فارسی

هنر و علم ساخت و تعمیر سلاح‌های گرم.