معنی فارسی gurglingly
B1به طور خروشتکی، صدای خروشان و شبیه به صدای آب که از دهان خارج میشود.
In a way that resembles or produces a bubbling or gurgling sound.
- ADVERB
example
معنی(example):
بچه در زمان بازی به طور خروشتکی خندید.
مثال:
The baby laughed gurglingly during the playtime.
معنی(example):
او زیر آب به طور خروشتکی صحبت کرد.
مثال:
She spoke gurglingly while underwater.
معنی فارسی کلمه gurglingly
:
به طور خروشتکی، صدای خروشان و شبیه به صدای آب که از دهان خارج میشود.