معنی فارسی guttable
B1قابل خالیکردن، به ویژه در زمینهای که با تغییرات و سفارشیسازی در ارتباط است.
Able to be hollowed out or emptied for modification or customization.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این ماده قابل خالیکردن است و آن را برای سفارشیسازی آسان میکند.
مثال:
This material is guttable, making it easy to customize.
معنی(example):
برخی طراحیها قابل خالیکردن هستند تا تغییرات بهتری امکانپذیر شود.
مثال:
Some designs are guttable to allow for better modifications.
معنی فارسی کلمه guttable
:
قابل خالیکردن، به ویژه در زمینهای که با تغییرات و سفارشیسازی در ارتباط است.