معنی فارسی gutt

B1

خالی کردن داخل چیزی، به ویژه برای آماده‌سازی برای استفاده یا تعمیر.

To remove the internal parts of something, especially to prepare it for a different use.

example
معنی(example):

او ماهی را قبل از پخت از داخل خالی کرد.

مثال:

He gutted the fish before cooking it.

معنی(example):

خالی کردن یک ساختمان به معنای حذف ساختارهای داخلی آن است.

مثال:

To gutt a building means to remove its interior structures.

معنی فارسی کلمه gutt

: معنی gutt به فارسی

خالی کردن داخل چیزی، به ویژه برای آماده‌سازی برای استفاده یا تعمیر.