معنی فارسی gymmal
B1نوعی از تمرینات ورزشی که شامل وزنهبرداری و فعالیتهای استقامتی میباشد.
A term related to physical training or exercise, particularly weight training.
- NOUN
example
معنی(example):
تمرین بدنسازی به اندازهای که انتظار داشتم شدید نبود.
مثال:
The gymmal was not as intense as I expected.
معنی(example):
او از رفتن به بدنسازی هر آخر هفته لذت میبرد.
مثال:
She enjoys going to the gymmal every weekend.
معنی فارسی کلمه gymmal
:نوعی از تمرینات ورزشی که شامل وزنهبرداری و فعالیتهای استقامتی میباشد.