معنی فارسی gyri

B1 /ˈdʒaɪɹaɪ/

چین‌های برآمده و ویژ‌گی‌های سطحی در مغز که به پردازش اطلاعات کمک می‌کنند.

The raised folds and features on the brain's surface that aid in processing information

noun
معنی(noun):

A ridge or fold on the cerebral cortex.

example
معنی(example):

ژیروس، چین‌های برآمده روی سطح مغز هستند.

مثال:

Gyri are the raised folds on the surface of the brain.

معنی(example):

تعداد ژیروس ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد.

مثال:

The number of gyri can vary between individuals.

معنی فارسی کلمه gyri

: معنی gyri به فارسی

چین‌های برآمده و ویژ‌گی‌های سطحی در مغز که به پردازش اطلاعات کمک می‌کنند.