معنی فارسی gyroscopically
B1بهگونهای که مربوط به حرکات ژیروسکوپی باشد.
In a manner relating to gyroscopic motion.
- ADVERB
example
معنی(example):
کشتی بهطور ژیروسکوپیک طراحی شدهاست تا ثبات را در دریا افزایش دهد.
مثال:
The ship was designed gyroscopically to improve stability at sea.
معنی(example):
دوربین بهطور ژیروسکوپیک میچرخد تا ویدیوهای نرم ضبط کند.
مثال:
The camera rotates gyroscopically to capture smooth videos.
معنی فارسی کلمه gyroscopically
:بهگونهای که مربوط به حرکات ژیروسکوپی باشد.