معنی فارسی gyrose

B1

گایروزه به سیستمی اطلاق می‌شود که از تکنولوژی ژیروسکوپ برای حفظ تعادل استفاده می‌کند.

Relating to a system that employs gyroscopic technology to maintain balance.

example
معنی(example):

مکانیسم گایروزه به حفظ تعادل در سیستم‌های روباتیک کمک می‌کند.

مثال:

The gyrose mechanism helps to maintain balance in robotic systems.

معنی(example):

اختراع او یک جزء گایروزه برای ثبات شامل می‌شود.

مثال:

His invention includes a gyrose component for stability.

معنی فارسی کلمه gyrose

:

گایروزه به سیستمی اطلاق می‌شود که از تکنولوژی ژیروسکوپ برای حفظ تعادل استفاده می‌کند.