معنی فارسی gysgt
B2رتبهای در سازمان نظامی که معمولاً زیر نظر یک سرجوخه است.
A military rank often known as Gunnery Sergeant.
- NOUN
example
معنی(example):
او در ارتش به جیسگت ترفیع پیدا کرد.
مثال:
He was promoted to gysgt in the military.
معنی(example):
جیسگت یک موقعیت رهبری حیاتی است.
مثال:
The gysgt is a critical leadership position.
معنی فارسی کلمه gysgt
:
رتبهای در سازمان نظامی که معمولاً زیر نظر یک سرجوخه است.