معنی فارسی habitational
B1مسکونی، مربوط به محل زندگی یا سکونت افراد.
Relating to a place of residence or dwelling.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نیازهای مسکونی برای اجاره به وضوح مشخص شده بود.
مثال:
The habitational requirements for the lease were clearly outlined.
معنی(example):
قوانین زونینگ مسکونی تعیین میکند که مردم کجا میتوانند زندگی کنند.
مثال:
Habitational zoning laws regulate where people can live.
معنی فارسی کلمه habitational
:
مسکونی، مربوط به محل زندگی یا سکونت افراد.