معنی فارسی habitator

B1

ساکن، شخصی که در یک مکان خاص زندگی می‌کند.

One who dwells or resides in a particular place.

example
معنی(example):

ساکن خانه قدیمی بسیار منزوی بود.

مثال:

The habitator of the old house was very reclusive.

معنی(example):

ساکن به کسی گفته می‌شود که در مکان خاصی زندگی می‌کند.

مثال:

A habitator is someone who resides in a particular location.

معنی فارسی کلمه habitator

: معنی habitator به فارسی

ساکن، شخصی که در یک مکان خاص زندگی می‌کند.