معنی فارسی hackneyedness

B1

وضعیت یا ویژگی کلیشه‌ای بودن، به معنای فقدان تازگی یا خلاقیت در یک ایده یا بیان.

The quality of being unoriginal or clichéd.

example
معنی(example):

کلیشه‌ای بودن شوخی‌های او باعث شد کمتر خنده‌دار باشند.

مثال:

The hackneyedness of her jokes made them less funny.

معنی(example):

کلیشه‌ای بودن این ژانر دلیل توقف من در خواندن این کتاب‌ها بود.

مثال:

The hackneyedness of the genre is why I stopped reading those books.

معنی فارسی کلمه hackneyedness

: معنی hackneyedness به فارسی

وضعیت یا ویژگی کلیشه‌ای بودن، به معنای فقدان تازگی یا خلاقیت در یک ایده یا بیان.