معنی فارسی hackneying

B1

عمل تکراری و کلیشه‌ای کردن عبارات یا ایده‌ها که باعث می‌شود آن‌ها از تازگی و جذابیت بیفتند.

The act of using clichéd expressions.

example
معنی(example):

کلیشه‌ای کردن عبارات معمول می‌تواند نوشتن را کسل‌کننده کند.

مثال:

Hackneying common phrases can make writing dull.

معنی(example):

عمل کلیشه‌ای کردن استدلال‌ها معمولاً منجر به کمبود فکر اصیل می‌شود.

مثال:

The act of hackneying arguments often leads to a lack of original thought.

معنی فارسی کلمه hackneying

: معنی hackneying به فارسی

عمل تکراری و کلیشه‌ای کردن عبارات یا ایده‌ها که باعث می‌شود آن‌ها از تازگی و جذابیت بیفتند.