معنی فارسی haff
B1شکل غیررسمی و محاورهای از 'have'.
An informal, colloquial variation of 'have'.
- VERB
example
معنی(example):
من هرگز چنین مکانی زیبا را ندیدهام.
مثال:
I haff never seen such a beautiful place.
معنی(example):
آنها راه خاصی برای نگاه کردن به امور دارند.
مثال:
They haff a unique way of looking at things.
معنی فارسی کلمه haff
:
شکل غیررسمی و محاورهای از 'have'.