معنی فارسی haggy
B1حالت خشن یا ناهموار که معمولاً غیر راحت است.
Having a rough or coarse texture that is usually uncomfortable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بافت خشن پارچه آن را ناراحتکننده کرده بود.
مثال:
The haggy texture of the fabric made it uncomfortable.
معنی(example):
او از پوشیدن لباسهای خشن در محل عمومی خودداری میکرد.
مثال:
She avoided wearing haggy clothing in public.
معنی فارسی کلمه haggy
:
حالت خشن یا ناهموار که معمولاً غیر راحت است.