معنی فارسی hairiness

B1

مووزی به میزان و درجه پوشش مو در یک فرد یا موجود اشاره دارد.

The state of having a lot of hair.

example
معنی(example):

مووزی موجود همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The hairiness of the creature surprised everyone.

معنی(example):

مووزی او پس از میهمانی موضوع صحبت همه شد.

مثال:

Her hairiness was the talk of the town after the party.

معنی فارسی کلمه hairiness

: معنی hairiness به فارسی

مووزی به میزان و درجه پوشش مو در یک فرد یا موجود اشاره دارد.