معنی فارسی hairlike

B2

شبیه به مو، توصیف چیزهایی که خصوصیات یا ظاهری شبیه به مو دارند.

Having a texture or appearance similar to that of hair.

example
معنی(example):

بافت الیاف شبیه به مو بود.

مثال:

The fibers were hairlike in their texture.

معنی(example):

لباس او رشته‌های شبیه به مو بافته شده داشت.

مثال:

Her dress had hairlike strands woven into it.

معنی فارسی کلمه hairlike

: معنی hairlike به فارسی

شبیه به مو، توصیف چیزهایی که خصوصیات یا ظاهری شبیه به مو دارند.