معنی فارسی half-inched
B1نقصان و دزدی در مقدار یا اندازه، معمولاً بهطور غیرمستقیم و کم.
To steal or take something, often in a petty or sneaky manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To pinch, to steal.
example
معنی(example):
او مقداری پول را از برادرش دزدید.
مثال:
He half-inched some money from his brother.
معنی(example):
گربه وقتی که من نگاه نمیکردم، تنقلات من را دزدید.
مثال:
The cat half-inched my snack while I wasn't looking.
معنی فارسی کلمه half-inched
:
نقصان و دزدی در مقدار یا اندازه، معمولاً بهطور غیرمستقیم و کم.