معنی فارسی half-move
B1حرکت ناقص یا نیمهای که کامل نمیشود.
An incomplete or partial action of moving.
- OTHER
example
معنی(example):
او یک نیمه حرکت به سوی در انجام داد.
مثال:
He made a half-move towards the door.
معنی(example):
در بازی، او یک نیمه حرکت برای فرار انجام داد.
مثال:
In the game, she performed a half-move to escape.
معنی فارسی کلمه half-move
:
حرکت ناقص یا نیمهای که کامل نمیشود.