معنی فارسی half-naked

B2

نیمه برهنه، به این معنا که قسمتی از بدن نمایش داده می‌شود در حالی که باقی مانده پوشیده است.

Partially unclothed; having only a part of the body exposed.

adjective
معنی(adjective):

With very few clothes on.

adverb
معنی(adverb):

With very few clothes on; revealing lots of one's body.

example
معنی(example):

مدل در طول عکس‌برداری نیمه برهنه بود.

مثال:

The model was half-naked during the photo shoot.

معنی(example):

او در ساحل بودن نیمه برهنه احساس ناراحتی کرد.

مثال:

He felt uncomfortable being half-naked on the beach.

معنی فارسی کلمه half-naked

: معنی half-naked به فارسی

نیمه برهنه، به این معنا که قسمتی از بدن نمایش داده می‌شود در حالی که باقی مانده پوشیده است.