معنی فارسی halfwords
B1جمع نیمهکلمه، فرمهای جزئی یا ناکامل کلمات.
Plural of halfword; incomplete or partial forms of words.
- NOUN
example
معنی(example):
او نیمهکلمههایی را که میتوانست به خاطر بیاورد نوشت.
مثال:
She wrote down the halfwords that she could remember.
معنی(example):
نیمهکلمهها میتوانند در یادگیری زبان برای مبتدیان مفید باشند.
مثال:
Halfwords can be useful in language learning for beginners.
معنی فارسی کلمه halfwords
:
جمع نیمهکلمه، فرمهای جزئی یا ناکامل کلمات.