معنی فارسی halfwise
B1به روشی که تمامی جنبهها یا اطلاعات را در نظر نمیگیرد.
In a manner that does not fully consider all aspects or information.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نیمهای به مشکل نزدیک شد و فقط بعضی عوامل را در نظر گرفت.
مثال:
He approached the problem halfwise, considering only some factors.
معنی(example):
نزدیک شدن به موضوع به طور نیمهای ممکن است به راهحلهای ناقص منجر شود.
مثال:
Taking a halfwise approach might lead to incomplete solutions.
معنی فارسی کلمه halfwise
:
به روشی که تمامی جنبهها یا اطلاعات را در نظر نمیگیرد.