معنی فارسی halfpaced
B1نیمهگام، به نوعی از فعالیت یا گفتگو اشاره دارد که در آن زمان کافی برای تفکر و مشارکت فراهم میشود.
Conducted at a moderate pace, allowing for reflection and contribution.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این رویداد به صورت نیمهگام برگزار شد و برای همه آسانتر بود تا دنبال کنند.
مثال:
The event was halfpaced, making it easier for everyone to follow.
معنی(example):
در یک بحث نیمهگام، شرکتکنندگان میتوانند بیشتر به صورت آزادانه شرکت کنند.
مثال:
In a halfpaced discussion, participants can contribute more openly.
معنی فارسی کلمه halfpaced
:
نیمهگام، به نوعی از فعالیت یا گفتگو اشاره دارد که در آن زمان کافی برای تفکر و مشارکت فراهم میشود.