معنی فارسی halfnesses
B1نیمهبودنها، اشیاء یا تصورات مختلفی را توصیف میکنند که حالت نیمهای دارند.
Multiple states of being halfway or incomplete.
- NOUN
example
معنی(example):
فرهنگهای مختلف نیمهبودنها را به شیوههای مختلف تفسیر میکنند.
مثال:
Different cultures interpret halfnesses in various ways.
معنی(example):
هنرمند در آخرین اثر خود به نیمهبودنها پرداخته است.
مثال:
The artist explored the halfnesses in his latest work.
معنی فارسی کلمه halfnesses
:
نیمهبودنها، اشیاء یا تصورات مختلفی را توصیف میکنند که حالت نیمهای دارند.