معنی فارسی halfmoon

B1

نیمه‌ماه، به مرحله‌ای از ماه اشاره دارد که فقط نیمی از آن قابل مشاهده است و بیشتر به شکل یک قمر در حال رشد یا کاهش دیده می‌شود.

A phase of the moon when only half of its surface is illuminated and visible from Earth.

example
معنی(example):

نیمه‌ماه به آرامی در آسمان شب درخشان بود.

مثال:

The halfmoon glowed softly in the night sky.

معنی(example):

ما نیمه‌ماه را در سفر کمپینگ‌مان مشاهده کردیم.

مثال:

We observed the halfmoon during our camping trip.

معنی فارسی کلمه halfmoon

: معنی halfmoon به فارسی

نیمه‌ماه، به مرحله‌ای از ماه اشاره دارد که فقط نیمی از آن قابل مشاهده است و بیشتر به شکل یک قمر در حال رشد یا کاهش دیده می‌شود.