معنی فارسی halfman
B1نیمهانسان، به شخصیتی اشاره دارد که بخشی از آن نادیده گرفته یا گم شده است و در فرایند داستان به دنبال تکمیل خود میباشد.
A character who is incomplete or seeks to fulfill a missing part of their identity.
- OTHER
example
معنی(example):
نیمهانسان ممکن است بدون نیمه دیگر خود را ناقص احساس کند.
مثال:
A halfman might feel incomplete without the other half.
معنی(example):
در داستان، نیمهانسان به سفری رفت تا قسمت گم شده خود را پیدا کند.
مثال:
In the story, the halfman went on a journey to find his missing part.
معنی فارسی کلمه halfman
:
نیمهانسان، به شخصیتی اشاره دارد که بخشی از آن نادیده گرفته یا گم شده است و در فرایند داستان به دنبال تکمیل خود میباشد.