معنی فارسی hallucinator

B1

توهم‌زا، فردی که تجربه توهمات دارد و معمولاً واقعیت را به‌طور نادرست دریافت می‌کند.

A person who experiences hallucinations.

example
معنی(example):

یک توهم‌زای ممکن است چیزهایی را ببیند که وجود ندارند.

مثال:

A hallucinator might see things that are not there.

معنی(example):

توهم‌زای تصاویر زنده‌ای را به پزشک توصیف کرد.

مثال:

The hallucinator described vivid images to the doctor.

معنی فارسی کلمه hallucinator

: معنی hallucinator به فارسی

توهم‌زا، فردی که تجربه توهمات دارد و معمولاً واقعیت را به‌طور نادرست دریافت می‌کند.