معنی فارسی halse
B2معنی halse: حاشیه یا کنارهای از رودخانه یا دیگر منابع آب.
The bank or edge of a river or water body.
- NOUN
example
معنی(example):
دمای رودخانه در پاییز زیبا بود.
مثال:
The halse of the river was picturesque during autumn.
معنی(example):
آنها از پیادهروی در کنار حاشیه پارک لذت بردند.
مثال:
They enjoyed walking along the halse in the park.
معنی فارسی کلمه halse
:
معنی halse: حاشیه یا کنارهای از رودخانه یا دیگر منابع آب.