معنی فارسی halsen

B1

معنی halsen: جمع کلمه hals، که به بخش‌های متعدد دسته ابزارهای موسیقی اشاره دارد.

Plural of hals; referring to multiple necks of musical instruments.

example
معنی(example):

در کلاس موسیقی، درباره دسته‌های ابزارهای مختلف یاد گرفتیم.

مثال:

In music class, we learned about the halsen of different instruments.

معنی(example):

دسته‌ها در حین نواختن پشتیبانی و ثبات فراهم می‌کنند.

مثال:

The halsen provide support and stability while playing.

معنی فارسی کلمه halsen

: معنی halsen به فارسی

معنی halsen: جمع کلمه hals، که به بخش‌های متعدد دسته ابزارهای موسیقی اشاره دارد.