معنی فارسی haltering

B1

بند زدن، به روند قرار دادن بند بر روی حیوان اشاره دارد، به ویژه اسب‌ها.

The act of putting a halter on an animal, particularly a horse, for control.

verb
معنی(verb):

To place a halter on.

مثال:

What do you mean, you didn't halter the horses when we stopped for the night?

example
معنی(example):

بند زدن به یک اسب نیازمند مهارت و صبر است.

مثال:

Haltering a horse requires skill and patience.

معنی(example):

او به آرامی به اسب بند می‌زند.

مثال:

She is haltering the horse carefully.

معنی فارسی کلمه haltering

: معنی haltering به فارسی

بند زدن، به روند قرار دادن بند بر روی حیوان اشاره دارد، به ویژه اسب‌ها.