معنی فارسی handbow

B1

کمان دستی، ابزاری برای تیراندازی که با دست استفاده می‌شود و معمولاً در تیراندازی سنتی به کار می‌رود.

A bow designed to be used by hand, typically in archery.

example
معنی(example):

او از یک کمان دستی برای تیراندازی سنتی استفاده کرد.

مثال:

He used a handbow for traditional archery.

معنی(example):

او هر روز با کمان دستی خود تمرین می‌کرد.

مثال:

She practiced every day with her handbow.

معنی فارسی کلمه handbow

: معنی handbow به فارسی

کمان دستی، ابزاری برای تیراندازی که با دست استفاده می‌شود و معمولاً در تیراندازی سنتی به کار می‌رود.