معنی فارسی handfastly
B1به صورت محکم و بادوام، در اصطلاح به معنای پیمان بستن و تعهد دادن در رابطه عاشقانه.
In a manner that indicates a strong commitment or bond, particularly in a romantic context.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها وعده دادند که یک سال به طور محکم با هم باشند.
مثال:
They promised to be together handfastly for a year.
معنی(example):
این زوج تصمیم گرفتند که در طول مراسم به طور محکم متعهد شوند.
مثال:
The couple decided to commit handfastly during the ceremony.
معنی فارسی کلمه handfastly
:
به صورت محکم و بادوام، در اصطلاح به معنای پیمان بستن و تعهد دادن در رابطه عاشقانه.