معنی فارسی handi
B1فردی که در کارهای دستی و هنری مهارت دارد.
A person skilled in manual or artistic crafts.
- noun
noun
معنی(noun):
A deep, narrow-mouthed vessel used in north Indian, Pakistani and Bengali cooking.
example
معنی(example):
او فردی است که میتواند هر چیزی را تعمیر کند.
مثال:
He is a handi person who can fix anything.
معنی(example):
آن پسر هنرمند صنایع دستی زیبایی ساخت.
مثال:
The handi boy made beautiful crafts.
معنی فارسی کلمه handi
:
فردی که در کارهای دستی و هنری مهارت دارد.